هر کس را سر انجامى است ، شیرین و یا تلخکامى است . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----67826---
بازدید امروز: ----5-----
جستجوی مرسل:
صحنه‏ى سوم از زندگى پیامبر اعظم (ص) - پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله
 
 
  • درباره نویسنده وبلاگ
  • لینک دوستان مرسل
  • لوکوی دوستان مرسل
  • اوقات شرعی به افق تهران
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • صحنه‏ى سوم از زندگى پیامبر اعظم (ص)
    نویسنده: آقا روح الله پنج شنبه 85/6/23 ساعت 6:0 عصر

    صحنه‏ى سوم از زندگى پیامبر، صحنه‏ى ذکر و عبادت الهى‏
    و بالاخره صحنه‏ى سوم از زندگى پیامبر، ذکر و عبادت الهى آن حضرت بود. پیامبر با آن مقام و با آن شأن و عظمت، از عبادت خود غافل نمى‏شد؛ نیمه‏ى شب مى‏گریست و دعا و استغفار مى‏کرد. ام‏سلمه یک شب دید پیامبر نیست؛ رفت دید مشغول دعا کردن است و اشک مى‏ریزد و استغفار مى‏کند و عرض مى‏کند: «اللّهم و لا تکلنى الى نفسى طرفة عین». ام‏سلمه گریه‏اش گرفت. پیامبر از گریه‏ى او برگشت و گفت: این‏جا چه مى‏کنى؟ عرض کرد: یا رسول‏اللَّه! تو که خداى متعال این‏قدر عزیزت مى‏دارد و گناهانت را آمرزیده است - «لیغفرلک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر» - چرا گریه مى‏کنى و مى‏گویى خدایا ما را به خودمان وانگذار؟ فرمود: «و ما یؤمننى»؛ اگر از خدا غافل بشوم، چه چیزى من را نگه خواهد داشت؟ این براى ما درس است. در روز عزت، در روز ذلت، در روز سختى، در روز راحتى، در روزى که دشمن انسان را محاصره کرده است، در روزى که دشمن با همه‏ى عظمت، خودش را بر چشم و وجود انسان تحمیل مى‏کند، و در همه‏ى حالات خدا را به یاد داشتن، خدا را فراموش نکردن، به خدا تکیه کردن، از خدا خواستن؛ این، آن درس بزرگ پیامبر به ماست.

        نظرات دوستان ( ) پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله